ابن سينا و ابتكارات زبانشناسي


 

نويسنده:ساسان سپنتا




 
مبحث بررسي گفتار و رده بندي واحدهاي آن يكي اززمينه هاي مهم پژوهش هاي جديد زبانشناسي بشمار مي رود. اين بخش در دو دهه ي اخيرآن چنان گسترش يافته است كه بجز زمينه هاي نظري و علمي محض، كاربردهاي مختلفي مانند امورآموزش زبان يافته است.
شك نيست زبانشناسان بسيار مديون توسعه ي رشته ي الكترونيك هستند.چون بدون ياري آن رشته و وسايل و ابزار آزمايشگاهي نمي توانستند به پيشرفتهاي چشمگيركنوني در رشته ي زبانشناسي تجربي و آزمايشگاهي نايل گردند.در آزمايشگاه هاي كامل رشته ي فونتيك دستگاه هاي مختلف تجربه گفتارمانند طيف نگار صوتي و دستگاه ايجاد گفتار بطريق مصنوعي و حتي تاسيس تحرير فونتيك مورد استفاده پژوهشگران واقع مي شود.
غالباً دركتاب هاي زبانشناسي هنگام ذكر تاريخچه ي زبانشناسي بررسي اصوات گفتار را يكي ازپديده هاي جديد تلقي مي كنند و برداشتن گام هاي اوليه اين زمينه را به پژوهشگران غرب نسبت مي دهند و غالباً در اين تاريخچه ها فقط سهمي براي يونان و روم قائل هستند و اگر براثري در شرق اشارت كنند فقط بذكري از پاني ني دستورنويس زبان سانسكريت (قرن 4 ق.م) بسنده مي كنند.
گواينكه درسايرعلوم مانند تاريخ-جغرافيا- نجوم- رياضيات-فلسفه و موسيقي آنطور كه بايد و شايد حق پژوهندگان و دانشمندان ايران و دوران درخشان تمدن اسلامي ادا نشده است ولي ازآن جا كه موضوع اين مقاله درباره ي زبانشناسي و تتبعات ابن سينا دراين رشته است فقط بذكرمسايل موضوع اخيرالذكرآن هم باجمال اكتفا مي كنم.
همانگونه كه اشاره رفت اهميت بررسي مختصات گفتارباعث شده است بخصوص در سه دهه اخيركتاب ها و انتشارات مربوط باين رشته بطريق تصاعدي فزوني يابد و نويسندگان اروپائي و آمريكائي هنگامي كه بذكر تاريخچه ي مطلب مي پردازند.تلاش هاي اوليه را با ارج بسيار ياد مي كنند و دركتاب هاي زبانشناسي پويندگان نخستين را بسي گرامي مي دارند. درروزنامه ي اخبار مصور لندن شماره ي 15 مارس 1873 خبري خواندم كه نقل آن جالب است.روزنامه ي مذكور در جزو اخبار سخنراني هاي علمي خبري را با آب و تاب فراوان نقل كرده و مي نويسد «پرفسور روترفورد Rutherford دكتر در طب ،درنهمين سخنراني خود اعضا گفتار انسان را شبيه به سازهاي بادي (مانند فلوت) كرده و مي گويد كه دريك ني ساده صوت فقط از ارتعاش ني ايجاد نمي شود، بلكه ستون هوا ارتعاش پيدا مي كند. تارهاي صوتي انسان نيزبهمان ترتيب درناي جريان هواي مرتعش ايجاد مي كند و دهان و بيني مانند محفظه ي تشديد كننده صوت در ساز ها نقش تشديد دهندگي دارند و درنتيجه اصوات فرعي ايجاد مي كنند.»
اشاره ي ديگري كه غالباً هنگام ذكر تاريخچه ي بررسي علمي گفتاربميان مي آورند به فيزيكدان معروف آلماني هرمان فون هلم هولتس Helmholtz است.در كليه ي تاريخ نويسي ها حتي در مواردي كه رشته هاي سنتي زبانشناسي مانند دستور نويسي مطرح مي شود.ازفلاسفه ي يونان و كتاب هاي لاتين نام مي برند.و چنين تصوير مي كنند كه بين زمان پاني ني (400 ق.م) و كتاب دستور زبان سانسكريت،و بررسي هاي ويليام جونز درآغاز دو قرن اخير مبني بر يافتن خويشاوندي بين زبان هاي سانكسريت و اوستا و لاتين،هيچ بررسي ديگري بجز نوشته هاي يوناني،راجع به دستور زبان انجام نگرفته است و ذكري از آثار دانشمندان تمدن درخشان اسلامي مانند خليل بن احمد و سيبور و الكتاب او بميان نمي آورند.
يكي از زبانشناسان بنام پيدرسن Holger Pedersen در كتاب علم زبانشناسي در قرن نوزدهم و روش ها و نتايج آن مي نويسد:«جهان باستان (يونان و رم) ميراث غني با ابهامتي درباره ي زبان براي اروپا بجاي نهاد.گسترش مسيحيت يكي از مراحل علم زبانشناسي اروپائي را تحت تاثير قرار داد و باعث اولين گسترش افقهاي زبان شد. همچنين زبانشناسي جديد بسيار مديون بودائيت است».
البته منظورش از بودائيت اشاره به پاني ني دستور نويس سابق الذكرهندي است. نويسنده ي كتاب مذكورچنين ادامه مي دهد:
«ما چيزي دردست نداريم كه بمناسبت آن از مسلمانان شاكرباشيم»! عجيب است كه نامبرده يكسره كوشش عظيم دانشمندان جهان اسلام را در تدوين صرف و نحو عربي يا دقت نظرآنان را در علم تجويد و اثر بسيار مهم ابن سينا را كه مورد بحث ماست كاملاًناديده انگاشته يا اصولاً زحمت بررسي بخود نداده است. (1)
يكي ازآثاربسيار مهم كه در بررسي اصوات گفتار بجاي مانده است رساله مخارج الحروف يا اسباب حدوث الحروف تصنيف شيخ الرئيس ابوعلي سينا است.
گواينكه شهرت ابن سينا بيشتر بمناسبت تاليفات او در رشته ي طب و فلسفه است و رساله ي مخارج الحروف را جهت هديه به يكي از بزرگان وي يعني ابومنصور محمدبن عمربن الجبان نوشته،ولي بهرحال اين مسئله لازم بذكراست كه رساله ي ابن سينا در حكم يك گنجينه بسيار پرارزش علمي در زبانشناس بشمار مي رود.
مطلب جالب اينكه ابن سينا در تحقيق خود روش كاملاً علمي بكار برده كه با روش رده بندي صامت ها و مصوت ها در امروز بسيار مشابه و نزديك است. اين رساله درباره ي چگونگي پديد آمدن اصوات گفتار و توصيف آن در زبان عربي و برخي اصوات خاص زبان فارسي و چند زبان ديگر نزديك بدان است.
ابوعبيد جوزجاني شاگرد ابن سينا تاليف اين كتاب را در اصفهان ذكر مي كند و بدان مناسبت بايد تاليف آن را بعد از سال 414 هجري قمري تلقي نمود.اين رساله در اصل بزبان عربي نوشته شده و اصل متن و ترجمه ي فارسي آن توسط استاد محترم آقاي دكتر پرويز ناتل خانلري و در 1333 هجري شمسي جزو انتشارات دانشگاه تهران انتشار يافت.
ابن سينا در آغاز رساله سبب تاليف كتاب را شرح داده و فهرست مطالب كتاب را ارائه مي دهد.بخش نخست رساله در سبب پديد آمدن صورت نگاشته شده.نگارنده اين سطور نظرات و توضيحات ابن سينا را در مورد مختصات واحدهاي گفتار زبان عربي و فارسي با وسائل آزمايشگاه فونتيك مورد بررسي قرار داده و اين بررسي را بطور مختصر بشرح زير ذكر مي كنيم:(2)
بخش نخست رساله ي ابن سينا درباره ي سبب پديد آمدن صوت است.ابن سينا با دقت خاص سبب پديد آمدن صوت گفتار را چون موج زدن ناگهاني هوا بتندي و نيرو مي داند و برقراري ارتباط گفتار را بوسيله ي عامل صوت مي داند كه دراعضا گفتاري گوينده حاصل شده و پس ازانتقال ارتعاشات بوسيله ي هواي واسطه بين گوينده و شنونده ،بگوش دريافت كننده يا شنونده رسيده و اعصاب گوش پس ازآنكه موج مراحل مختلفي را پيموده ارتعاشات مذكور را دريافت مي دارد.
آغاز رساله ي ابن سينا با آخرين روشي كه نويسندگان كتاب هاي فونتيك بكار مي بندند كاملاً تطبيق مي كند. چه اينها نيز بحث را با توصيف مشخصات صوت بهمان شيوه اي كه ابن سينا انتخاب كرده است آغازمي كنند.بخش دوم رساله دو علت ايجاد اصوات گفتاراست.امروزبا تجزيه ي واحدهاي ملفوظ گفتارتوسط دستگاه هاي مختلف بخصوص دستگاه طيف نگارصوتي Sonagraph باين نتيجه مي رسيم كه كليه ي اصوات گفتار فقط از يك موج ساده تشكيل نشده است ،بلكه هر كدام از واحدهاي مذكورمتشكل از رده اي از امواج صوتي مي باشند كه فركانس و نوع تلفيق و تركيب گفتار،گذشته از تارهاي صوتي اعضاء ديگرفوق حنجره اي از قبيل حلق و دهان و زبان و كام و حفره هاي بيني و لب ها مي باشد.بنابراين با تغيير شكل محفظه هاي مختلف و تنگ و منبسط كردن گذرگاههاي هوا در اندام هاي گفتاري است كه انسان مي تواند در آن واحد چند نوع موج مختلف ايجاد كند و با تركيب آن ها واحدهاي ملفوظ گفتار يا واج را بسازد.

ابن سينا دربخش دوم رساله ي خود باين مسئله ي اساسي توجه كرده و مي نويسد:
 

«اما حال موج ازجهت هيئت هائي كه در گذرگاه خود از محبس ها و مخرج ها مي پذيرد،اصوات گفتار را بوجود مي آورد.»
اين توضيح ابن سينا نشان مي هد كه او به مسئله ي فيزيكي تشديد كننده هاي صوتي كه توسط اندام هاي گفتاري ايجاد مي شود كاملاً واقف بوده ،كه گذرگاهها و محبسها و مخرج ها را در تعيين نوع صوت حاصله دخيل دانسته است.
او سپس چگونگي ايجاد اصوات انسدادي را شرح مي دهد كه كاملاً با تعريفي كه زبانشناسان امروزه از اين نوع واحدهاي گفتاري مي كنند مطابقت دارد. لازم بذكر است كه اجراي صامت هاي انسدادي مانند ب- پ ت- د.غالباً محتاج سه مرحله است.

1-مرحله ي آمادگي كه اندام هاي صوتي خود را آماده مي كنند و هوا را از ريه بيرون مي آيد.
2- مرحله ي گرفت كه دريك نقطه اي از اندام هاي گفتاري انسداد حاصل مي شود.
3- مرحله رها-كه هواي حبس شده ناگهان با برطرف شدن انسداد (در اثر انبساط عضو مربوطه)رها شده و صوت حاصل مي شود.
 

ابن سينا پس از تقسيم بندي صامت هاي امتدادي و غيرانسدادي مي گويد:«برخي حرف ها در حقيقت ساده اند و پديد آمدن آن ها از بست كامل صورت يا هواي موجب صوت و رها كردن ناگهاني آنست،و مي دانيم كه صوت حاصله ازانسدادي ها آنچنان روي كاغذ طيف نگارصوتي نقش مي بندد كه معلوم است دراثررها شدن صوت از عضو مسدود كننده حاصل شده است.
جالب آنست كه ابن سينا هنگام شمردن صامت هاي انسدادي محل ايجاد انسداد و در حقيقت محل تشكيل موج صوتي را بدقت تعيين كرده است. در بررسي هاي علمي و پزشكي كه براي ملاحظه ي عمل تارهاي صوتي هنگام گفتار درگروه زبانشناسي دانشگاه ادين برو انجام گرفت،صامت همزه توسط يكي از دانشجويان ايجاد شد و با دستگاه مخصوص مشاهده ي حنجره(3) سه مرحله ي آمادگي بست ورها دراداي اين صامت ملاحظه شد و از چگونگي آن فيلمبرداري گرديد.
مي دانيم كه همزه از صامت هاي زبان عربي است و همچنين فارسي و محل اداي آن حنجره است.ابن سينا در مورد اين صامت مي گويد:همزه از آن پديد مي آيد كه هواي بسيارازحجاب و عضله ي بقوت رانده شود (يعني مرحله ي آمادگي) و طرجهالي(4)اندك زماني با رانده شدن هوا مقاومت كند(مرحله ي انداد)،سپس بوسيله عضله گشاينده دفع و ازجا كنده شود (مرحله ي رها).
شرح ابن سينا از چگونگي ادا و محل اجراي همزه با دقت خاص او بسيارحائز اهميت است.بخصوص كه امروز پس از فيلمبرداري از دخل حنجره به صحت راي و دقت ابن سينا بيش از پيش مي شويم.
اداي h= هـ نيز از نظر محل ادا و مخرج در همان منطقه ي همزه است و فقط از نظر شيوه ي ادا تفاوت دارد. در حقيقت همزه ي انسدادي است ولي h سايشي مي باشد و گرنه محل هر دو همان «چاكناي »است.
ابن سينا با دقت خاص اين مطلب را دريافته و مي گويد «هاء از رانده شدن هوا بهمان مقدار و چگونگي پديد مي آيد جز آنكه در اينجا حبس تام نيست،بلكه ازكناره هاي مخرج حاصل مي شود و گذرگاه هوا باز مي ماند».امروز در بررسي h روي كاغذ دستگاه سوناگراف ملاحظه مي كنيم كه صداي خشه مانندي با آن همراه است كه در حدود 2000 تا 2700 سيكل درثانيه است.
در h گفتار عربي فصيح و زبان فارسي امواجي بين 3000 تا 4000 سيكل شنيده مي شود.ابن سينا با دقت عملي خاص وجود اين رده ي امواج را كه جزو امواج زير يعني با فركانس زياد است با گوش تشخيص داده مي گويد «درحاء زبري شنيده مي شو كه از اصوات زير (در مقابل بم) و ضعيف آميخته با نغمه (تن) ايجاد مي شود.»
امروزه دربررسي صامت هاي زبان عربي ملاحظه مي كنيم كه ازنظر محل ادا و مخرج جاي خ جلوتر از هـ است. بعبارت ديگر محل اجراي هـ درحلق است،در حاليكه محل اداي خ پشت ميان كام است .ولي ازنظرشيوه ي توليد هر دو يكسان هستند و جزو اصوات سايش بشمار مي روند.
ابن سينا مي نويسد اما خاء پديد آمدن آن مانند حاء است (ازنظرشيوه ي توليد) بجز آنكه مخرج خ بروني تر است». ابن سينا با نهايت دقت شيوه ي توليد را يكسان شمرده و تفاوت محل و مخرج را با عبارت بروني تر تعيين نموده كه صد درصد با نتايج بررسي هاي علمي امروز مطابقت دارد.
امروزبيشتربراي تعيين دقت محل اداي واج ها و مخرج ها آن ها از دستگاه فيلمبرداري اشعه ي ايكس استفاده مي شود.بهنگام آزمايش روي زبان را يا باريوم آغشته مي كنند كه حركات آن بوضوح مشاهده شود و بهنگام اجراي گفتارملاحظه مي شود هر صوتي با كدام يك ازمحل هاي اندام هاي گفتاري ساخته مي شود. ابن سينا در زمان خود براي يافتن محل اجراي اصوات و دهان،ازآب استفاده مي كرده است و با تغييرمحل آب و استفاده از حس لامسه، محل اجراي صامت را در دهان يافته و با اين تمهيد مخارج صحيح آن ها را يقين مي نموده است. او در اين باره چنين مي نويسد:
«اگركسي آبي در دهان بگيرد و بكوشد كه آن را به نام گلو نزديك كند و سپس هوا را در آن براند صوت عين شنيده مي شود، و اگرآب را اندكي جلو بياورد چنانكه هوا نتواند راست بالا بيايد بلكه منعطف شود و درراندن آب بهوا تكيه كند نخست حا پس خا (خ) و سپس غين (غ) شنيده مي شود.» در مورد ايجاد صامت «ك» گويند «كاف از همانجا كه غين پديد مي آيد و بهمان سبب حادث مي شود.جزآنكه حبس در آن تام است.
نسبت قاف به خاء همچون نسبت كاف است به غين.»درفارسي كنوني فقط در شيوه ي تلفظ اهالي كرمان و برخي نقاط يزد تمايز غين وقاف ملاحظه مي شود. ولي در زبان عربي غين غالباً صامت سايشي آوائي ملازي است درحاليكه قاف امتدادي بي آواي ملازي مي باشد.
ابن سينا انسدادي بودن كاف را با دقت شرح داده و تناسبي را كه ايجاد كرده است كاملاً صحيح است.يعني خ و غ هر دو سايشي هستند و درحاليكه ك و ق هر دو انسدادي مي باشند.
ايجاد صوت ش درناحيه ي وسيعي از زبان و كام انجام مي گيرد.مي دانيم محل اداي صامت ج و ش هردو قسمت جلوي كام است. تفاوت مهم آندوسايشي بودن ش و مركب (انسدادي-سايشي) بودن ج است. چون اگر درحقيقت با دستگاه عكس برداري اشعه ي ايكس ازاجزاي ج فيلمبرداري كنيم ملاحظه مي كنيم كه اجراي آن عبارتست از يك بست بسيارسريع بلافاصله به سايشي منتهي مي شود.
ابن سينا دراين باره مي گويد:«پديد آمدن ش از همانجاست كه جيم حادث مي شود. اما البته درآن جا حبس تام نيست،بلكه سر زبان نزديك همانجا كه عاده بدان مي سايد آماده مي شود تا قسمت بعد از سر زبان نزديك شود كه به آن بايد.اما سر زبان آزاد است و در معرض هوا نيست.درآنجا رطوبتهائي هست كه جريان هوا را دراين تنگنا كند مي كند و صغيري كه با بانگ اين رطوبت ها آميخته است در پس جريان هوا مي آيد.پس شين جيمي است كه درآن هوا حبس كرده نمي شود و جيم شيني است كه با حبس آغاز مي گردد و سپس رها مي شود.»
ابن سينا با نظربسيار دقيق طرز ايجاد ولاج مركب ج را شرح داده كه با نتايج عكس برداري اشعه ي ايكس از آن صامت كاملاً مطابقت مي كند.ازطرفي شدت ارتعاشات روي كاغذ طيف نگارصوتي از نوع خشه است (noise) و بيشتراز 3000 سيكل در ثانيه شروع شده و تا 500 سيكل نير ادامه پيدا مي كند.ابن سينا با دقت خاص وجود اين رده امواج بالا را با كلمه ي «صغير» بيان مي كند.درمورد مخرج ت بطوردقيق مي نويسد:
«اما تاء درهمه چيز مانند طاء است بجز آنكه حبس تنها با سر زبان انجام مي گيرد.»
درجدول صامت ها زبان عربي ملاحظه مي كنيم كه طاء عقب تر از ت ادا مي شود ولي از نظر شيوه ي ادا هردو انسدادي هستند واز طرفي ت عربي سر زباني و دنداني است و ابن سينا دقيقاً محل اداي آندو را تعيين كرده است.بايد دانست كه تفاوت ت و س در زبان عربي آنست كه هردو صغيري و از نوع سايشي هستند،بجزآنكه بين دو دندان ت اجرا مي شود و س پشت دنداني است و ازسايش هواي بين جلوي جلوي زبان و پشت دندان ها اجرا مي شود.
ابن سينا مي گويد «گوئي ثاء مشابهت به سين دارد بوسيله ي تنگ كردن راه خروج هوا كه صغير زند ايجاد مي شود» محل اداي ر (r) اول (ا) در زبان عربي هردو پشت دنداني است. فقط ل (ا) از نظر شيوه ي گفتاركناري است .درحاليكه (r) تكريري و آوائي است .ابن سينا با دقت خاص خود يكسان بودن محل اداي اين دو را كاملاً تعيين كرده و تكريري بودن r را چنين شرح مي دهد.تكريري كه در آن است بسبب لرزش قسمت پيشين زبان شنيده مي شود.
او همچنين شيوه ي اداي صامت m را كه غنه اي هست دقيقاً شرح داده،همچنين لازم بذكراست كه محل اداي n با سر زبان و پشت دندان هاي جلو است در همان محل انسداد حاصل شده و هوا از بيني خارج مي شود و ازنظر مخرج تقريباً مشابهتي با ت T دارد.
ابن سينا با تيزهوشي خاصي مخرج هر دو صامت را بدقت تعيين كرده و چنين مي نويسد:«وحبس در نون اندكي بالاتر از حبس تاء است و با سر زبان انجام مي گيرد مگر آنكه قسمتي از هوا در آن به غنه سوراخ بيني صرف شود.»
ابن سينا شيوه ي اجراي مصوت هاي گشاده را تعيين كرده است. امروز در جدول مصوت هاي زبان عربي ملاحظه مي كنيم كه مصوت a و a (أ كشيده) هر دو از نوع مصوت هاي گشاده هستند،يعني هنگام اداي زبان پائين است و تنگنائي دراندام هاي فوق حنجره اي حاصل نمي شود.
ابن سينا گويد:«امرمصوت ها بر من دشوار است،اما مي پندارم كه الف هاي كبري=aو صغير=a از اينكه هوا به رواني و بي مزاخمت رها شود پديد مي آيند.»كه منظور او مصوت هاي گشاده است كه امروزه هم با دستگاه هاي عكس برداري اشعه ي ايكس كاملاً مي شود از آن ها عكس برداري كرد در حاليكه براي اجراي مصوت هاي U و I در مخرج صورت تنگنائي پديد مي آيد و از همين رو،اين دو مصوت اخيرالذكربسته ناميده شده اند. ابن سينا اين دو دسته را بخوبي دريافته و از تمايز آن ها آگاه بوده است،او چنين مي نويسد:داراي «دو واو u با اندك مزاحمت و تنگ كردن لب ها و تكيه ي سستي بردنبال لب بالاست».بهنگام اندازه گيري امتداد مصوت هاي زبان عربي با دستگاه كيمو گراف و طيف نگار صوتي ملاحظه مي كنيم كه اصولاً مصوت هاي اين زبان را بايد بدو دسته تقسيم كرد.
1-مصوت هاي كوتاه كه عبارتست از
i-u-a
2- مصوت هاي بلند i:-u1-a1
طبق آمارگيري ميانگين مدت زمان كشش و امتداد مصوت هاي فوق باين نتيجه مي رسيم كه مصوت هاي كوتاه تقريباً نصف مصوت هاي بلند كشش دارد،يعني سه مصوت كوتاه بطورمتوسط 330 ميلي ثانيه و سه مصوت بلند بطورمتوسط 660 ميلي ثانيه از امتداد برخوردارهستند.
نسبت امتداد مصوت هاي كوتاه و بلند كه امروز ما با دستگاه هاي دقيق آزمايشگاهي پيدا كرده ايم .ابن سينا درعهد خود اندازه گيري كرده و دريافته بوده است. او امتداد اين مصوت ها را چنين ذكر مي كند: «هر مصوت كوتاهي در زمان كوچكترين زمان واقع مي شود و هر مصوت بلندي در دو چندان آن».
دربخش پنجم رساله ي مذكورابن سينا از چند صوت كه در زبان عربي نيست و در زبان فارسي يافت مي شود ياد كرده، از آنجمله است صامت ژ. محل اين صامت از نظر مخرج پيشگام است و با شين هم مخرج مي باشد،اختلاف آن دو لرزش تارهاي صوتي است بهنگام اداي ژ و ساكت بودن آن ها درهنگام اداي ش ابن سينا در شرح خود هم محل اداي هر دو را تعيين كرده و هم ارتعاش اضافي موجود در ژ را كه حاصل ارتعاش تار آوا است ذكر مي كند: «ديگرشين زائي است كه درزبان فارسي چون بگويند «ژرف» شنيده مي شود و آن شيني است كه از نزديك شدن زبان بسطح كام و لرزيدن آن سطح و احداث آوازي ضعيف پديد آيد.»دراين فصل نيزچگونگي حدوث پ و سايراصواتي كه در زبان عربي نيست شرح داده شده است.
جالبترين فصل رساله ي مذكور پخش ششم است. دراين بخش شرح داده شده است كه چگونه با وسائل مكانيكي اصوات گفتاري را بسازيم و با تمهيدات و شيوه هاي مختلف همان امواج تركيبي گفتارطبيعي را ايجاد كنيم. اين ابتكار ابن سينا از آن نظر كه در هيچ يك از نشريات قديم بحثي باين شيوه بميان نيامده است و امروزه بازسازي اصوات گفتار بسيار مورد استقبال زبانشناسان واقع شده، حائز كمال اهميت است. ابن سينا براي اولين بار امكان ساختن اصوات گفتار را با وسائل مصنوعي مطرح مي سازد.
بطور مثال در مورد ساختن صداي سين چنين نوشته است:«سين از سائيدن جرم خشك صيقلي كه درآن زبري نهفته باشد بجرم خشك ديگري مانند آن و گذرانيدن آن بر اين تا هوائي كه ميان آن دو هست از سوارخ هاي بسيارتنك رانده شود و همچنين از دميدن و نفوذ هوا بفشار در چيزي مانند دندانه ي شانه صوت سين شنيده مي شود.»
نگارنده، صامت سين را هم در بافت زبان فارسي و هم در زبان عربي (با تلفظ يكنفر بومي عرب زبان)روي طيف نگار صوتي ضبط نمودم درهر دو زبان رده ي امواج صوتي (Formants) در حدود 2500 سيكل درثانيه و از 4700 سيكل بطور مداوم ببالا تا 8000 سيكل در ثانيه كه حد بالاي كاغذ طيف نگاراست،ادامه داشت. شدت امواج بيشتردرفاصله 5500 تا 6000 سيكل درثانيه است.
همچنين شانه اي با اندازه ي متوسط از نظر فاصله بين دندانه ها انتخاب كرده و پس از دميدن در آن صوت حاصله را روي دستگاه طيف نگار ضبط نمودم،ازمقايسه ي امواج ضبط شده با طيف نگارسين در گفتار ملاحظه شد كه امواج ضبط شده در همان حدود 2500 سيكل در ثانيه است. يعني همانجائي كه سين طبيعي امواج صوتي ايجاد مي كند، موج ايجاد كرده و از نظر شنوائي هم صوت سين ازاين تمهيد شنيده مي شود.
امواج صوتي سين وث در روي كاغذ دستگاه طيف نگاربسيار بهم شبيه هستند. ث رديف 3000 سيكل ببالا را مانند س اشغال كرده است. مهمترين تمايزي كه دارد آنست كه حدوداً امواج 2500 سيكل ببالا از نظر شدت Intensity ث عربي خيلي كمتر از س مي باشد.
ابن سينا در ارائه طرز ساختن اين صامت ها، مشابهت اكوستيكي آن دو را بخوبي دريافته و مي گويد: «اگر دندانه هاي (شانه) بسيار تنگ شود ثاء شنيده مي شود».
بهنگام مقايسه ي z و s چه در بافت زبان فارسي و چه در عربي، روي دستگاه طيف نگار صوتي ملاحظه مي كنيم كه هر دو صوت از نظر امتداد (تقريباً يكسان هستند تو هر دو داراي فركانسي هستند كه از 3000 سيكل ببالا را اشغال كرده و بهر حال از نظر محدوده ي امواج صوتي بالاتر از 2500 سيكل يكسانند.
تنها تفاوت آن دو در آنست كه در رده ي امواج بنيادي كه مربوط به ارتعاش تارهاي صوتي است بهنگام اداي صوت ز=z تارهاي صوتي مرتعش است و بنابراين امواجي در هوا با امواج عادي تشكيل دهنده s= س همراه مي شود و تشكيل Z را مي دهد).
بنابراين هر گاه يك دسته فركانس بطور مثال 120 سيكل به موج سين اضافه كنيم كيفيت آن تبديل به Z= ز مي شود. ابن سينا بر مبناي همين خاصيت در مورد ساختن صامت ز=ح مي گويد: «اگر روي دندانه هاي شانه جسمي نازك (و سست) مانند پوستي گذاشته شود كه هنگام دميدن با هتزازدرآيد زاي شنيده مي شود».
از نوشته ي حكيم دانشمند استنباط مي شود كه او براي اضافه كردن موج اضافي كه براي ساختن Z لازمست،قطعه پوستي را تجويز مي كند كه به دستگاه سازنده صوت S اضافه كنيم،تا در حقيقت ارتعاش حدود 120 سيكل تارهاي صوتي را كه در Z هست ولي درسين نيست، ايجاد كند.
صوت r= راء در زبان فارسي و عربي بسته به جائيكه در سياق گفتار واقع شود حالت روان يازنشي مي پذيرد و امواج صوتي آن روي كاغذ طيف نگارصوتي از بالاي منطقه موج بنيادي آغاز و تا 5500 سيكل در ثانيه ادامه پيدا مي كند و رديف ديگر بين 1500 تا 2000 سيكل درثانيه نيز ملاحظه مي شود.ابن سينا ساختن اين دو رديف موج صوتي تشكيل دهنده يr (Formant) را چنين توصيف مي كند:
«راء از لرزيدن پارچه اي كه در معرض بادي تند واقع باشد و به بندي استوار باشد كه از آن جدا نشود و از غلطيدن لوله اي سخت بر لوحي چوبين كه خود قابل اهتراز باشد و بلرزد». ملاحظه مي شود كه رديف هاي امواج صوتي تشكيل دهنده ي واج را ابن سينا با دقت نظر خاصي در نظر داشته و توام كردن وسائل ايجاد ارتعاش مي تواند دو ارتعاش را كه با هم تلفيق شود تا صوت r حاصل شود با وسائل عهد خود كه در اختيار داشته ايجاد كرده است.ازهمين رو براي ايجاد صامت r= راء ارتعاش حركت گلوله و ارتعاش حاصله از خود لوح چوبي را با هم توام ساخته و دو دسته موج مورد نظر را كه مشخصه ي اكوستيكي r را تشكيل مي دهد تلفيق مي كند باتفاق هم تشكيل موج صوتي r را بدهند.
همانگونه كه در آغاز مبحث ذكر شد بررسي اصوات گفتار تا سده ي اخير بهيچ وجه باين دقت مورد توجه هيچكدام از علماء گذشته قرار نگرفته است و اين حق را بايد براي دانشمند بزرگوار ايراني شيخ الرئيس ابوعلي سينا محفوظ داشت كه براي اولين بار در نه قرن و نيم قبل با اين دقت و موشكافي مسئله اي را كه امروز دانش جديدي تلقي مي شود يا روشي كاملاً دقيق و مشابه روش هاي علمي امروز مورد بررسي قرار داده و هم از جنبه ي آزمايشي عملي تتبعات ارزنده ي خود را بيادگار نهاده است،هرچند كه كه حق او دركتاب هاي زبانشناسي نويسندگان غربي بهيچوجه ادا نشده است.
مآخذ :
1-آزمايش هاي مربوطه توسط نگارنده در آزمايشگاه زبانشناسي دانشگاه تهران.
2-آزمايش هاي مربوطه توسط نگارنده در آزمايشگاه ادين برو (انگلستان)
3-ابن سينا-مخارج الحروف يا اسباب حدوث الحروف و تصحيح و ترجمه دكتر پرويز ناتل خانلري-چاپ دانشگاه تهران 1333.
4-سپنتا،ساسان،اندازه گيري حدود صوتي در ايران-آواز ايران-مجله ي موزيك ايران، تهران 1338.
5-سپنتا،ساسان،بررسي فونتيكي خصوصيات واجهاي زبان فارسي پايان نامه ي دكترا-دانشگاه تهران ادريبهشت 1351.
6- محب الدين الخطيب-رساله في اسباب حدوث الحروف (ابن سينا)-قاهره 1332 هجري قمري.
7- Fant, Gunnar, Speech Sound and Features. The M I T Press, Cambridge, Mass, 1973.
8- Gardcner, W.H.T. The Phonetics of Arabic, London, Oxford University Press 1925.
9- Jakobson R.G. Fant and M. Halle, Preliminiaries to speech analysis, M.I.T., Cambridge. 1972.
10- Pedersen, H.Linguistic in the nineteenth century. Methods and results, tr.J.W. Sparge, Cambridge, Mass, 1931.
11- Semaann. Khalil, Arabic Phonetics. Lahore 1963.

پي نوشت:
 

1.فقط درکتاب تاريخ زبانشناسي و زبانشناسان معاصرگردآوري هرمن پرت نويسنده اي بنام سالوس در مقاله ي خود بنام دستور زبان جهاني ،در بين نام فلاسفه اي که درباره ي زبان مطالعه کرده اند ،اشاره زودگذري به نام ابن سينا کرده است.
peter H.salus:Universal Grammar .p85.History of Linguistic thought and contemparary Linguistics.Ed.Herman parrct new york.1976.
*ازمواقعي که دکتر خانلري اين تاليف را منتشر کرد بسياري از زبانشناسان بدان توجه کرده اند و اسلوب او را در نشر آن ستوده اند(آينده).
2.دراينجا بايد از مسئولان کتابخانه ي مدرسه خاورشناسي دانشگاه در هام و مسئولان آزمايشگاه فونتيک گروه ربانشناسي دانشگاه ادين برو تشکرکنم که بهنگام اقامتم در آن دو دانشگاه ،مرکز اول از نظر فراهم نمودن متون و کتابهاي لازم و مرکز دوم از نظر امکان استفاده از دستگاههاي تجزيه و ترکيب اصوات گفتار ،تسهيلات لازم را براي نگارنده فراهم آوردند .
3.اين دستگاه شامل يک منبع نور ولوله اي با عدسي و شيشه قابل انعطاف است.پس از ايجاد بي حسي موضعي در مخاط بيني ،در بيمارستان لوله مذکوررا از راه بيني بدرون محفظه ي خيشوم کرده و از انتهاي دهان وارد حلق مي کنند،از درون لوله ي قابل انعطاف مذکور که داراي عدسي حاصل نور هم هست مي توان از چگونگي کار تارهاي صوتي و حنجره بهنگام سخن گفتن فيلمبرداري نمود و سپس اين اندام رابه دقت مورد بررسي قرار داد.
4.اين اصطلاحي است که ابن سينا بکار برده،منظور دو قطعه غضروف هرمي شکل حنجره است که عمل تنظيم تارهاي صوتي را بعهده دارد=Arytenoid
 

منبع:نشريه پايگاه نور،شماره 17